کد مطلب: ۶۸۰۶
تعداد بازدید: ۲۱۳
تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱۴۰۲ - ۱۷:۱۰
امامت و امامان (ع) | ۱۳
چنان‌كه ملاحظه مى‏‌فرماييد رسول خدا(ص) در اين حديث على‏‌(ع) را به عنوان ولى‏‌ يعنى‏‌ اختياردار يعنى‏‌ حاكم مسلمانان معرفى‏‌ كرده است. و در بعض تعبيرات‏ «فعلى‏‌ مولاه» آمده كه به همين معناست ولى‏‌ و مولا در لغت به معناهاى‏‌ مختلف آمده اما مناسب‏ترين آنها در اين جا معناى‏‌ اولى‏‌ به تصرف، اختياردار و حاكم مى‏‌باشد.

بخش دوّم: اهل ‏بيت (ع) از ديدگاه قرآن و حديث | ۳


عترت و مصاديق آن‏


عترت در لغت به معناى‏‌ فرزندان و مصاديق آن همان اهل بيت پيامبر است‏ كه آيه‌ی تطهير درباره‌ی آنان نازل شده است. چنان كه در بعض متون حديث ثقلين، عترتى‏‌ اهل بيتى‏‌ آمده است. در حديثى‏‌ از امام حسين(ع) نقل شده كه فرمود: از اميرالمؤمنين(ع) سئوال شد معناى‏‌ قول رسول الله كه فرمود:

«انى‏‌ مخلف فيكم الثقلين: كتاب الله و عترتى‏‌» چيست، و عترت چه افرادى‏‌ مى‏‌باشند؟ فرمود: من و حسن و حسين و نه امام از فرزندان حسين هستند كه نهمين فرد آنها قائم و مهدى‏‌ مى‏‌باشد، آنانند كه از كتاب خدا جدا نمى‏‌شوند و كتاب نيز از آنان جدا نخواهد شد تا اين كه در قيامت بر حوض رسول خدا(ص) وارد شوند.[1]
امام صادق(ع) از پدرانش از رسول خدا نقل كرده كه فرمود: من دو چيز نفيس و گران‏بها را در ميان شما به امانت مى‏‌سپارم: كتاب خدا و عترت، اهل بيت خودم را، اين دو از يك‏ديگر جدا نمى‏‌شوند تا اين كه بر حوض بر من وارد شوند، آن‏گاه دو انگشت بزرگ خود را بر هم گذاشت و فرمود: اين‌گونه در اين هنگام جابر بن عبدالله انصارى‏‌ برپا خاست و عرض كرد: يا رسول الله! عترت شما چه كسانى‏‌ هستند؟ فرمود: على‏‌ و حسن و حسين و ائمه از نسل حسين تا قيامت.[2]

نصب حضرت على‏‌(ع)

مهم‏ترين بخش خطبه غدير نصب على‏‌ بن ابى‏‌ طالب به ولايت و خلافت مى‏‌باشد. زيدبن ارقم در ذيل حديث سابق از قول پيامبر نقل كرده كه فرمود: خداى‏‌ عزّوجلّ مولى‏‌ و اختيار دار من است و من مولا و صاحب اختيار همه مؤمنان هستم. سپس دست على‏‌ را گرفت و فرمود: هر كس من مولاى‏‌ او هستم على‏‌ ولى‏‌ و صاحب اختيار اوست.
چنان‌كه ملاحظه مى‏‌فرماييد رسول خدا(ص) در اين حديث على‏‌(ع) را به عنوان ولى‏‌ يعنى‏‌ اختياردار يعنى‏‌ حاكم مسلمانان معرفى‏‌ كرده است. و در بعض تعبيرات‏ «فعلى‏‌ مولاه» آمده كه به همين معناست ولى‏‌ و مولا در لغت به معناهاى‏‌ مختلف آمده اما مناسب‏ترين آنها در اين جا معناى‏‌ اولى‏‌ به تصرف، اختياردار و حاكم مى‏‌باشد.
زيدبن ارقم مى‏‌گويد: پيامبر اكرم بعد از اداى‏‌ خطبه از مردم خواست تا با على‏‌ بيعت كنند. مردم در پاسخ: گفتند: شنيديم و امر خدا و رسول را اطاعت مى‏‌كنيم. نخستين كسانى‏‌ كه به پيامبر و على‏‌ دست دادند ابوبكر و عمر و عثمان و طلحه و زبير بودند.[3]
و در همين راستا بود كه عمر به على‏‌ دست داد و گفت:

هنيئاً لك أصبحتَ و أمسيتَ مولى‏‌ كلّ مؤمن و مؤمنة.[4]


توصيه‏‌هاى‏‌ پيامبر درباره‌ی على‏‌


پيامبر گرامى‏‌ اسلام در طول رسالت خويش بارها و بارها فضائل و كمالات ذاتى‏‌ و مقام علمى‏‌ على‏‌(ع) را براى‏‌ مسلمانان بيان مى‏‌كرد و به وجوب پيروى‏‌ و اطاعت از او فرمان مى‏‌داد. و بدين وسيله افكار عمومى‏‌ مسلمانان را براى‏‌ پذيرش ولايت و امامت او فراهم مى‏‌ساخت. در اين‏باره ده‏ها بلكه صدها حديث داريم كه در كتب اهل سنّت و شيعه به ثبت رسيده است. به عنوان نمونه به برخى‏‌ از آنها اشاره مى‏‌شود.
ابن عباس مى‏‌گويد: رسول خدا فرمود: هر كس دوست دارد همانند من زندگى‏‌ كند و مانند ما بميرد و در بهشت عدن كه پروردگارم آن را فراهم ساخته سكونت نمايد، پس بعد از من ولايت على‏‌ را بپذيرد و با دوستانش دوستى‏‌ كند و به امامان بعد از من اقتدا كند، چون آنان عترت من مى‏‌باشند و از سرشت من آفريده شده‏اند، و از فهم و علم من برخوردارند. واى‏‌ به حال كسانى‏‌ كه آنان را تكذيب كنند و حق خويشاوندى‏‌ مرا قطع نمايند. شفاعت من نصيبشان نخواهد شد.[5]
حذيفة بن يمان گفت: بعض اصحاب عرض كردند: يا رسول الله! آيا على‏‌ را خليفه قرار نمى‏‌دهى‏‌؟ فرمود: اگر ولايت على‏‌ را بپذيريد شما را به راه راست هدايت خواهد كرد.[6]
ابوسعيد خدرى‏‌ نقل كرده كه رسول خدا(ص) دستش را بر كتف على‏‌ زد و فرمود: يا على‏‌! تو داراى‏‌ هفت خصلت هستى‏‌ كه در قيامت كسى‏‌ نمى‏‌تواند با تو احتجاج نمايد: اولين كسى‏‌ هستى‏‌ كه به خدا ايمان آورد، نسبت به پيمان‏هاى‏‌ خدا از همه وفادارتر مى‏‌باشى‏‌، در انجام فرمان‏هاى‏‌ الهى‏‌ از همه استوارترى‏‌، به مردم مهربان‏تر، و در تقسيم اموال از همه عادل‏تر و در امر قضا عالم‏تر و در قيامت از همه برتر هستى‏‌.[7]
ام سلمه گفت: از رسول خدا شنيدم كه فرمود: على‏‌ با قرآن و قرآن با على‏‌ است و تا قيامت از هم جدا نخواهند شد.[8]
رسول خدا(ص) فرمود: من شهر علم و على‏‌ درب آن است، پس هر كس طالب علم است بايد از در آن وارد شود.[9]
عايشه گفت: از رسول خدا شنيدم كه فرمود: على‏‌ با حق و حق با على‏‌ است، و تا قيامت جدا نخواهند شد.[10]
رسول خدا فرمود: هر كس دوست دارد كه به دين من تمسك جويد و بعد از من بر كشتى‏‌ نجات سوار شود، از على‏‌ بن ابى‏‌ طالب پيروى‏‌ كند. با دشمنانش دشمنى‏‌ و با دوستانش دوستى‏‌ نمايد. چون او وصىّ و خليفه‌ی من، بعد از مرگم مى‏‌باشد، على‏‌ امام هر مسلمان و اميد مؤمنان است. قول او قول من و امر او امر من و نهى‏‌ او نهى‏‌ من و پيرو او پيرو من و يار او يار من و يارى‏‌ نكردن او يارى‏‌ نكردن من مى‏‌باشد.[11]
از احاديث مذكور و ده‏ها حديث ديگر كه مى‏‌توان آنها را متواتر معنوى‏‌ دانست به خوبى‏‌ استفاده مى‏‌شود كه پيامبر اكرم از جانب خدا مأموريت داشته حضرت على‏‌(ع) را به عنوان امام و جانشين خودش به مسلمانان معرّفى‏‌ نمايد و زمينه را براى‏‌ نصب رسمى‏‌ او فراهم سازد، چنان كه در غدير خم اين عمل را انجام داد.‏

سفارش اهل بيت‏

پيامبر گرامى‌ اسلام در دوران رسالت خويش همواره و با عبارت‏هاى‌‏ مختلف مانند: محبت، مودت، حب و غيره سعى‌ داشت توجه مسلمانان را به سوى‌ اهل بيت جلب نمايد. به عنوان نمونه:
ابن عباس گفت: وقتى‌ آيه‌ی‏ «قُلْ لاأَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلّا المَوَدَّةَ فِى‌ القُرْبى‌‏» نازل شد بعض اصحاب عرض كردند: يا رسول الله! اينان كه خدا به مودت آنان امر كرده چه كسانى‌ هستند؟ فرمود: على‌ و فاطمه و فرزندان اين دو.[12]
ابن عباس نقل كرده كه رسول خدا(ص) فرمود: بنده‌ی خدا در قيامت قدم برنمى‌‌دارد جز اين كه از چهار چيز از او سئوال مى‌‏شود: از عمرش كه آن را در چه راهى‌ صرف كرده و از بدنش كه در چه راهى‌ به كار گرفته، و از مالش كه از چه راهى‌ كسب كرده و در چه راهى‌ هزينه كرده و از محبت اهل بيت.[13]
ابن عباس از پيامبر نقل كرده كه فرمود: مثل اهل بيت من مثل كشتى‌ نوح است، هر كس بر آن سوار شد نجات يافت و هر كس بدان چنگ زد رستگار شد و هر كس از آن تخلّف نمود غرق شد.[14]
منظور پيامبر از اين قبيل احاديث تنها اظهار محبت ظاهرى‌ و زبانى‌ و حتى‌ علاقه قلبى‌ فقط نبوده، اين كه ارزش اجر و مزد رسالت قرار گرفتن را ندارد، شأن پيامبر بالاتر از اين است كه از مسلمانان بخواهد به فرزندان من‏ احترام بگذاريد و آنان را دوست بداريد، بلكه منظورش ترغيب و تحريص مردم به پيروى‌ از اهل بيت و درس ديندارى‌ از آنان آموختن است. چنان كه حديث سفينه بالصراحه بر آن دلالت دارد.

خودآزمایی

۱- معنای لغوی عترت و مصاديق آن را بیان کنید.
۲- مهم‏ترين بخش خطبه غدير کدام است؟

پی نوشت ها

[1]. بحارالانوار، ج 23، ص 147: عن الصادق عن آبائه عن الحسين(ع) قال سئل أميرالمؤمنين(ع) عن معنى‏‌ قول رسول الله(ص): إنّى‏‌ مخلف فيكم الثقلين: كتاب الله و عترتي، من العترة؟ فقال: أنا و الحسن و الحسين و الأئمّة التسعة من ولد الحسين تاسعهم مهديّهم و قائمهم، لا يفارقون كتاب الله و لا يفارقهم حتى‏‌ يردوا على‏‌ رسول الله حوضه.
[2]. همان: عن الصادق عن آبائه صلوات الله عليهم قال قال رسول الله(ص): إنّي مخلف فيكم الثقلين: كتاب الله و عترتي أهل بيتى‏‌ و أنّهما لن يفترقا حتى‏‌ يردا عليّ الحوض كهاتين و ضمّ بين سبّابتيه ـ فقام اليه جابربن عبدالله الأنصاري فقال: يا رسول الله و من عترتك؟ فقال: عليّ و الحسن و الحسين و الأئمة من ولد الحسين إلى‏‌ يوم القيامة.
[3]. الغدير، ج 1، ص 508.
[4]. البداية و النهايه، ج 5، ص 229.
[5]. حلية الاولياء، ج 1، ص 128: ابن عباس قال: قال رسول الله(ص): من سرّه أن يحيى‏‌ حياتي و يموت مماتى‏‌ و يسكن جنّة عدن غرسها ربّي فليوال عليّاً من بعدي و ليوال وليّه و ليقته بالأئمة من بعدي فإنّهم عترتي، خلقوا من طينتى‏‌، رزقوا فهماً و علماً، و ويل للمكذّبين بغضهم من أمّتي القاطعين فيهم صلتي لا أنا لهم الله شفاعتي.
[6]. همان، ص 104: حذيفة بن يمان قال: قالوا يا رسول الله: الا تستخلف عليّاً؟ قال: إن تولّوا عليّاً تجدوه هادياً مهديّاً يسلك بكم الطريق المستقيم.
[7]. همان، ص 106: أبوسعيد الخدري قال: قال رسول الله لعليّ و ضرب بين كتفيه: يا عليّ لك سبع خصال لا يحاجّك فيهنّ أحد يوم القيامة: أنت أوّل المؤمنين بالله إيماناً، أوفاهم بعهدالله، و أقومهم بأمرالله، و أرأفهم بالرعيّة و أقسمهم بالسويّة، و أعلمهم بالقضيّة، و أعظمهم مزيّة يوم القيامة.
[8]. نور الأبصار، ص 80: عن أمّ سلمة قالت: سمعت رسول الله(ص) يقول: عليّ مع القرآن و القرآن مع عليّ، لا يفترقان حتى‏‌ يرداً عليّ الحوض.
[9]. ينابيع المودّة، ج 1، ص 75: قال رسول الله: أنا مدينة العلم و عليّ بابها، فمن أراد العلم فليأت الباب.
[10]. غاية المرام، ج 5، ص 283: عن عائشة قالت: سمعت رسول الله(ص) يقول: عليّ مع الحقّ و الحقّ مع عليّ لا يفترقان حتى‏‌ يرداً عليّ الحوض.
[11]. اكمال الدين، ج 2، ص 376: قال رسول الله(ص): من أحبّ أن يتمسّك بديني و يركب سفينة النجاة بعدى‏‌ فليقتد بعليّ بن أبي طالب، و ليعاد عدوّه و ليوال وليّه فإنّه وصييّ و خليفتي على‏‌ أمّتي في حياتي و بعد وفاتى‏‌ و هو إمام كلّ مسلم و أمير كلّ مؤمن بعدي، قوله قولي، و أمره أمري، و نهيه نهي و تابعه تابعي، و ناصره ناصري، و خاذله خاذلي.
[12]. غاية المرام، ج 3، ص 233: ابن عباس قال: لمّا نزلت «قُلْ لاأَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلّا المَوَدَّةَ فِى‌ القُرْبى‌‏» قالوا، يا رسول الله من هؤلاء الذين يأمرنا الله بمودّتهم؟ قال: عليّ و فاطمة و أولادهما.
[13]. همان، ص 92: ابن عباس قال: قال رسول الله: لا تزول قدما عبد يوم إلقيامة حتى‌ يسألُ عن أربع: عن عمره فيما أفناه، و عن جسده فيما أبلاه، و عن ماله فيما أنفقه، و من أين اكتسب، و عن حبّنا أهل البيت.
[14]. ذخائر العقبى‌، ص 20: ابن عباس قال: قال رسول الله(ص): مثل أهل بيتي كمثل سفينة نوح من ركبها نجا و من تعلقّ بها فاز، و من تخلّف عنها غرق.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله ابراهیم امینی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: